خلاصه داستان: حمله ناگهانی وولف، ارباب باهوش و خائن روهان که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند، پادشاه روهان، و مردمش را مجبور میکند تا آخرین موضع جسورانهای را در قلعه باستانی هورنبورگ داشته باشند.
خلاصه داستان: در حالی که فرودو و سام با کمک گولوم شیطون به موردور نزدیکتر میشوند، گروه دوپاره در برابر متحد جدید سائورون، سارومان، و انبوهی از ایزنگارد او ایستادگی میکنند.
خلاصه داستان: حلقه ای باستانی که قرن ها پیش گم شده بود اکنون پیدا شده و به دست هابیت جوانی بنام فرودو رسیده است. گندالف متوجه می شود که حلقه ای که در دست فرودو است همان حلقه ارباب تاریکی سائورون است بنابراین از او می خواهد حلقه را به کوه نابودی برده و نابود کند. در این مأموریت دشوار هشت یار دیگر فرودو را همراهی می کنند...
خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد هیئت منصفه ای 12 نفره است که باید در مورد گناهکار بودن یا بی گناهی نوجوانی هجده ساله که به اتهام قتل پدرش دستگیر شده است، تصمیم گیری کنند. شواهد متعددی نشان از قاتل بودن نوجوان دارد اما وی این اتهام را قبول ندارد. از دوازده عضو هیئت منصفه، فقط یک نفر اعتقاد دارد نباید سریع تصمیم گیری شود و می خواهد تمام جوانب پرونده بررسی و سنجیده شود، موضوعی که به مذاق دیگران خوش نمی آید...
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
فیلم رستگاری در شاوشنگ داستان یک جوان بانکدار به اسم اندی دورفین است. اندی دورفین به جرم قتل همسرش به حبس ابد در زندان ایالتی شائوشنک محکوم می شود. با اینحال او تأکید می کند که جرمی مرتکب نشده است. قاضی به سخنان اندی توجهی نمی کند و او را گناهکار اعلام می کند.
او سالهای طولانی از عمرش را در زندان شائوشنک می گذراند. آلیس بوید ردینگ نیز در این زندان حضور دارد، این زندانی سیاهپوست به این معروف است که می تواند هرچیزی را در زندان فراهم کند...
خلاصه داستان: جاسوسی در یک مأموریت مخفی ازدواج می کند و فرزند خود را به عنوان بخشی از پوشش خود پذیرفته است. همسر و دخترش اسرار خود را دارند و هر سه باید تلاش کنند تا در کنار هم قرار بگیرند.
خلاصه داستان: جیکوب هالند که بعنوان شکارچی افسانه ای در تمام دنیا شناخته می شود، درست هنگامی که دختربچه ای بنام میزی برامل مخفیانه سوار کشتی او می شود، زندگی اش به طور کامل تغییر می کند.
او و میزی سفری را به سمت دریاهای ناشناخته شروع می کنند و در این میان ماجراهای شگفت انگیزی رقم می خورد...
خلاصه داستان: در آوریل 1986 ، شهر چرنوبیل در اتحاد جماهیر شوروی یکی از بدترین بلایای هسته ای در تاریخ بشر را متحمل می شود. در نتیجه ، بسیاری از قهرمانان در روزها ، هفته ها و ماه ها زندگی خود را در خط قرار می دهند.